معاصر نورى در کتاب ((دارالسلام )) از شیخ احمد بن شیخ نقل کرده که :
یکى از عارفین و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام ) نزد من آمد پاره اى از فضایل صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت او را بازگو کردم .
او بسیار خوشحال شد و رفت .
معاصر نورى در کتاب ((دارالسلام )) از شیخ احمد بن شیخ نقل کرده که :
یکى از عارفین و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام ) نزد من آمد پاره اى از فضایل صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت او را بازگو کردم .
او بسیار خوشحال شد و رفت .
از على - (علیه السلام ) - روایت شده است که :
هرکس بخواهد خدا در خوابش به او نماید آن چه خواهد، پیش از خوابیدن شش رکعت نماز بخواند در رکعت اول حمد یکبار، والشمس هفت بار و در رکعت دوم حمد یکبار، واللیل هفت بار و در رکعت سوم حمد یکبار، والضحى هفت بار و در رکعت چهارم حمد یکبار، الم نشرح هفت بار، و در رکعت پنجم حمد یکبار، والتین هفت بار، و در رکعت ششم حمد یکبار، انا انزلنا هفت بار و وقتى نماز را تمام کرد خدا را ثنا گوید و صلوات بر پیغمبرش فرستد و آن گاه گوید:
اللهم رب محمد ورب ابراهیم وموسى ورب اسحق ویعقوب ورب جبراییل ومیکاییل واسرافیل وعزراییل ومنزل التورات والانجیل والزبور والفرقان العظیم اءرنى فى منامى اللیلة ما اءنت اعلم به منى
اگر در شب یکم تا سوم خواب دید که بهتر وگرنه به هفتم نرسد که به مقصود رسد.(منبع یا مجیر)
سید بن طاووس در مهج الدعوات براى رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام به جهت هر یک حرزى روایت کرده از آن جمله حرز فاطمه زهرا علیهاالسلام است و آن به این الفاظ است : بسم الله الرحمن الرحیم ، یا حى یا قیوم برحمتک استغیث فاغثنى و لاتکلنى الى نفسى طرفة عین ابدا و اصلح لى شانى کله .( منبع سایت یا مجیر)
امام صادق علیه السلام مى فرماید: سجده بر تربت قبر حسین علیه السلام تازمین هفتم را نور باران مى کند، و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین علیه السلام با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب مى شود، گرچه با آن تسبیح نگوید.
ابن ابی الحدید در قسمت چهارم از شرح نهج البلاغه نقل میکند که معاویه عدهای از صحابه و بعضی از تابعین را تطمیع میکرد تا اخبار زشتی درباره علی (ع) از خود جعل کنند و برای مردم روایت نمایند. اخبار طوری باشد که برائت و بیزاری از علی (ع) را لازم نماید برای این کار جوایز زیادی تعیین میکرد تا راویان احادیث به جعل حدیث تمایل پیدا کنند.
زمان رسول خدا (ص) بود، زنی در غیاب شوهرش زنا کرد، ولی پس از این عمل زشت، پشیمان شده، سخت ناراحت شد، در حالی که بسیار پریشان بود، در یکی از کوچه های مدینه میگذشت و فریاد میزد: دلونی علی رسول اللّه: «مرا به رسول خدا (ص) راهنمائی کنید».
پیامبر (ص) او را دید، و از او پرسید: «چرا پریشان هستی و فریاد میزنی؟!».
او عرض کرد: در غیاب شوهرم، زنا کرده ام، پس از مدتی دارای فرزند شدم، پس از تولد، او در میان سرکه داخل خمره گذاردم و سپس آن سرکه را فروختم (سه گناه بزرگ مرتکب شدهام:1- زنا کردهام 2- کودک را کشته ام 3- سرکه آنچنانی را فروخته ام) فهل لی من توبة: «آیا توبهام پذیرفته است؟!».
رسول اکرم (ص) فرمود:
زنا کردی باید سنگسار شوی مرتکب قتل (کودک) شدهای که کیفرش، دوزخ است، سرکه آنچنانی را فروخته ای و در نتیجه، گناه بزرگی کرده ای، لکن ظننت انک ترکت صلوة العصر: «ولی گمانم آنست که نماز عصر را ترک کرده ای» و بخاطر ترک نماز عصر و سهلانگاری در نماز، آنگونه منحرف شدهای که به چنین گناه بزرگی آلوده شدهای.
در عصر پیامبر اسلام (ص) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابی بود.
عقبه، آدم سخی و بلند نظر بود، هر زمان از مسافرت برمیگشت، سفره مفصلی ترتیب میداد و دوستان و بستگان را به مهمانی دعوت میکرد، و در عین آنکه در صف مشرکان بود، دوست میداشت که پیامبر اسلام (ص) را نیز مهمان خود کند.
درمراجعت از یکی از مسافرتها، سفره گستردهای ترتیب داد و جمعی، از جمله پیامبر (ص) را دعوت کرد.
دعوت شدگان به خانه او آمدند، و کنار سفره غذا نشستند، پیامبر (ص) نیز وارد شد و کنار سفره نشست، ولی از غذا نخورد، و به عقبه فرمود: «من از غذای تو نمیخورم مگر اینکه به یکتائی خداوند، و رسالت من گواهی دهی».
عقبه، به یکتائی خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد.
این خبر به گوش دوست عقبه یعنی «ابی» رسید، او نزد عقبه آمد و به وی اعتراض شدید کرد و حتی گفت: تو از جاده حق منحرف شدهای .
عقبه گفت: من منحرف نشدهام، ولی مردی بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه به یکتائی خدا و رسالت او گواهی بدهم، من از این، شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند ولی غذا نخورده برخیزد.
ابی گفت من از تو خشنود نمیشوم مگر اینکه در برابر محمد(ص) بایستی و او را توهین کنی و...
عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید.
دوست ناباب او «ابی» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و بدست رزمآوران اسلام کشته شد.
آیات 27 و 28 و 29 سوره فرقان در مورد این جریان نازل گردید، و وضع بد عقبه را در روز قیامت، که بر اثر همنشینی با دوست بد، آنچنان منحرف گردید، منعکس نمود و به همه مسلمانان هشدار داد که مراقب باشند و افراد منحرف را به دوستی نگیرند، که در آیه 28 سوره فرقان چنین آمده که در روز قیامت میگوید:
یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً: «ای وای بر من کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود، انتخاب نکرده بودم».
تا توانی میگریز از یار بد
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
شخصی به محضر مبارک پیامبر اسلام (ص) رفت و عرض کرد اوصینی :«مرا راهنمائی کن».
پیامبر(ص) فرمود: احفظ لسانک: «زبان خود را کنترل کن».
او بار دیگر عرض کرد: اوصینی، پیامبر (ص) نیز همان جواب را داد.
او بار سوم نیز تقاضای راهنمائی کرد، پیامبر (ص) باز به او فرمود، «زبانت را کنترل کن».
(گوئی او عرض کرد: «آیا این مسأله آنچنان مهم است که در هر سه بار مرا تنها به آن توصیه و سفارش فرمودی ؟»).
پیامبر (ص) فرمود: «وای بر تو، عزیزم، آیا جز آثار زبان (بی کنترل) انسان را به صورت، در درون شعلههای دوزخ میافکند؟!».
بر همین اساس است که امیرمؤمنان علی (ع) در یکی از سخنان خود میفرماید: المؤمن ملجم: «انسان با ایمان، دهنه بردهان دارد».
شخصی از عمربن خطاب پرسید: تفسیر کلمه «سبحان اللّه» چیست؟
عمر گفت: در این باغ (اشاره به باغی که در آنجا بود) مردی هست که وقتی سئوال کنی، پاسخ میدهد، و وقتی سکوت کنی، آغاز به سخن (در راه آموزش) مینماید،
آن شخص، به باغ رفت و دید حضرت علی (ع) در باغ مشغول کار است، به حضورش رفت و عرض کرد: «معنی «سبحان اللّه» چیست؟
علی (ع) فرمود: سبحان اللّه، تعظیم مقام بلند و با عظمت خدا است، و منزه دانستن خدا است از آنچه که مشرکان میپندارند، و وقتی که بندهای این کلمه را میگوید، همه فرشتگان بر او درود میفرستند.
صالح هروی گوید: شنیدم از حضرت رضا (ع) که فرمود: «خداوند رحمت کند بندهای را که، امور و برنامه ما را زنده بدارد».
عرض کردم: «امور و برنامه شما را چگونه زنده بدارد؟!».
فرمود: «علوم ما را بیاموزد و سپس به دیگران آموزش دهد، زیرا وقتی مردم ارزشهای گفتار ما را بدانند، از ما پیروی میکنند».
عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله)! از امام صادق (ع) برای ما نقل شده که فرمود:
من تعلم علماً لیماری به السفهاء او یباهی به العلماء اولیقبل بوجوه الناس الیه فهو فی النار.
: «هر کس علمی را بیاموزد تا بوسیله آن با افراد سفیه و کم عقل ، مجادله و ستیز نماید، یا بوسیله آن بر علماء، فخر بفروشد، یا بوسیله آن بزرگان مردم را متوجه خود سازد، چنین کسی در آتش دوزخ است».
(بنابراین طبق فرمایش جدتان امام صادق (ع) نباید علوم را در صور فوق به دیگران آموخت).
حضرت رضا (ع) فرمود: «جدم امام صادق (ع) درست فرمود».
ولی آیا میدانی که سفهاء (کم عقلها) کیانند؟
عرض کردم: نه، نمیدانم ای فرزند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله).
فرمود: «آنها قصهگوهای از مخالفطین ما هستند».
سپس فرمود: «آیا میدانی، علماء کیانند؟!».
عرض کردم: نه، ای فرزند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله).
فرمود: «آنها علمای آل محمد (صلی اللّه علیه و آله) میباشند، که خداوند پیروی از آنها و مودت و دوستی آنها را واجب نموده است».
و بعد فرمود: «آیا میدانی معنی «تا مردم را به سوی خود متوجه کنند» یعنی چه؟
عرض کردم، نه، نمیدانم.
فرمود: سوگند به خدا منظور این است که کسی بدون حق، ادعای امامت کند، (و مردم را به سوی خود دعوت نماید) که چنین فردی اهل جهنم است.
هشام به حاکم مدینه دستور داد امام باقر(علیه السلام) و فرزندش جعفر بن محمد را روانه شام کند. امام ناگزیر همراه فرزند ارجمند خود مدینه را ترک گفته وارد دمشق شد. هشام براى اینکه عظمت ظاهرى خود را به رخ امام بکشد، و ضمنا به خیال خود از مقام آن حضرت بکاهد، سه روز اجازه ملاقات نداد! شاید هم در این سه روز در این فکر بود که چگونه با امام(علیه السلام) روبرو شود و چه طرحى بریزد که از موقعیت و مقام امام(علیه السلام) در انظار مردم کاسته شود؟!
در فضیلت این سوره به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که این سوره درباره حقانیت عذاب قبر نازل شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: قرائت این سوره برابر با 1000 آیه قرآن می باشد. هم چنین فرموده اند:هر کس سوره تکاثر را قرائت نماید در ملکوت ادا کننده شکر، خوانده می شود.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره تکاثر را در نمازهای واجب یا مستحب خود بخواند خداوند برای او اجر و ثواب صد شهید را بنویسد و هر که ان را در نماز مستحبی بخواند برای او ثواب 50 شهید نوشته می شود و در نماز واجبش چهل صف از فرشتگان به همراه او نماز می گزارند.
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که هر که سوره تکاثر را قرائت نماید خداوند درباره نعمت هایی که در دنیا به او داده است از او حسابرسی نکند وهر که هنگام باریدن باران آن را بخواند و وقتی آن را به پایان برد خداوند گناهانش را می آمرزد.
در روایت آمده هر کس هنگام نماز عصر این سوره را بخواند تا غروب روز بعد در امان خواهد بود.
هم چنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر کس سوره تکاثر را در هنگام خواب با نیت صادق قرائت نماید 70 هزار حسنه به او داده می شود و 70 هزار گناه از او پاک می شود و 70 هزار درجه به او عطا می شود. قرائت کننده این سوره می تواند از خانواده ، همسایه و دوستانش شفاعت کند و خداوند سختی های برخورد با فرشتگان نکیر و منکر را برای او هموار می سازد.امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: 22 بار سوره تکاثر را بخوانید در خلوت، و بعد از آن 1000 بار صلوات بفرستید و حاجت خود را بخواهید که خداوند نیز برآورده خواهد نمود.
یکی از اصحاب امام صادق (ع) به آن حضرت عرض کرد: یا ابا عبد اللَّه! مرا از بهترین وقت براى خواندن نماز صبح آگاه فرما. امام (ع) فرمود: هنگام طلوع فجر؛ زیرا خداوند مىفرماید: «به تحقیق که قرآن فجر مشهود است»یعنى، نماز صبح را هم فرشتگان روز و هم فرشتگان شب مشاهده میکنند. پس اگر بندهاى نماز صبح خود را به هنگام طلوع فجر بخواند، ثواب آن دو بار در نامه اعمال او نوشته مىشود، هم فرشتگان روز مىنویسند و هم فرشتگان شب.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ صفین در حال جنگ، گاهبهگاه به خورشید نگاه میکرد. ابن عباس دلیل این کار را پرسید. امام فرمود:«میخواهم بدانم کی ظهر میشود تا نماز بخوانیم.»
ابن عباس گفت:«مگر حالا وقت نماز است؟ ما در حال جنگیم!»
امام فرمود:«ما برای نماز میجنگیم!»
مرحوم حامد بر روی صفات انسانی ، که همان صفات الهی می باشد ، خیلی کار می کرد و می فرمود: سعی کنید اگر می توانید در خودتان یک صفت خدایی هم که شده زنده کنید ، که همین عاقبت به خیری می آورد. منبع کتاب بهترین شاگرد شیخ.