زمان رسول خدا (ص) بود، زنی در غیاب شوهرش زنا کرد، ولی پس از این عمل زشت، پشیمان شده، سخت ناراحت شد، در حالی که بسیار پریشان بود، در یکی از کوچه‏ های مدینه می‏گذشت و فریاد می‏زد: دلونی علی رسول اللّه: «مرا به رسول خدا (ص) راهنمائی کنید».
پیامبر (ص) او را دید، و از او پرسید: «چرا پریشان هستی و فریاد می‏زنی؟!».
او عرض کرد: در غیاب شوهرم، زنا کرده‏ ام، پس از مدتی دارای فرزند شدم، پس از تولد، او در میان سرکه داخل خمره گذاردم و سپس آن سرکه را فروختم (سه گناه بزرگ مرتکب شده‏ام:1- زنا کرده‏ام 2- کودک را کشته‏ ام 3- سرکه آنچنانی را فروخته‏ ام) فهل لی من توبة: «آیا توبه‏ام پذیرفته است؟!». 
رسول اکرم (ص) فرمود:
زنا کردی باید سنگسار شوی مرتکب قتل (کودک) شده‏ای که کیفرش، دوزخ است، سرکه آنچنانی را فروخته‏ ای و در نتیجه، گناه بزرگی کرده‏ ای، لکن ظننت انک ترکت صلوة العصر: «ولی گمانم آنست که نماز عصر را ترک کرده‏ ای» و بخاطر ترک نماز عصر و سهل‏انگاری در نماز، آنگونه منحرف شده‏ای که به چنین گناه بزرگی آلوده شده‏ای.