سلام بر پسر فاطمه (س)

اللهم بلغ مولانا الامام الهادی المهدی، القائم بامرک

۶۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

عجیب اما واقعی

ابن ابی الحدید در قسمت چهارم از شرح نهج البلاغه نقل می‏کند که معاویه عده‏ای از صحابه و بعضی از تابعین را تطمیع می‏کرد تا اخبار زشتی درباره علی (ع) از خود جعل کنند و برای مردم روایت نمایند. اخبار طوری باشد که برائت و بیزاری از علی (ع) را لازم نماید برای این کار جوایز زیادی تعیین می‏کرد تا راویان احادیث به جعل حدیث تمایل پیدا کنند.

ادامه مطلب...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ترک نماز عصر

زمان رسول خدا (ص) بود، زنی در غیاب شوهرش زنا کرد، ولی پس از این عمل زشت، پشیمان شده، سخت ناراحت شد، در حالی که بسیار پریشان بود، در یکی از کوچه‏ های مدینه می‏گذشت و فریاد می‏زد: دلونی علی رسول اللّه: «مرا به رسول خدا (ص) راهنمائی کنید».
پیامبر (ص) او را دید، و از او پرسید: «چرا پریشان هستی و فریاد می‏زنی؟!».
او عرض کرد: در غیاب شوهرم، زنا کرده‏ ام، پس از مدتی دارای فرزند شدم، پس از تولد، او در میان سرکه داخل خمره گذاردم و سپس آن سرکه را فروختم (سه گناه بزرگ مرتکب شده‏ام:1- زنا کرده‏ام 2- کودک را کشته‏ ام 3- سرکه آنچنانی را فروخته‏ ام) فهل لی من توبة: «آیا توبه‏ام پذیرفته است؟!». 
رسول اکرم (ص) فرمود:
زنا کردی باید سنگسار شوی مرتکب قتل (کودک) شده‏ای که کیفرش، دوزخ است، سرکه آنچنانی را فروخته‏ ای و در نتیجه، گناه بزرگی کرده‏ ای، لکن ظننت انک ترکت صلوة العصر: «ولی گمانم آنست که نماز عصر را ترک کرده‏ ای» و بخاطر ترک نماز عصر و سهل‏انگاری در نماز، آنگونه منحرف شده‏ای که به چنین گناه بزرگی آلوده شده‏ای.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

همنشین بد

در عصر پیامبر اسلام (ص) در میان مشرکان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابی بود.
عقبه، آدم سخی و بلند نظر بود، هر زمان از مسافرت برمی‏گشت، سفره مفصلی ترتیب می‏داد و دوستان و بستگان را به مهمانی دعوت می‏کرد، و در عین آنکه در صف مشرکان بود، دوست می‏داشت که پیامبر اسلام (ص) را نیز مهمان خود کند.
درمراجعت از یکی از مسافرتها، سفره گسترده‏ای ترتیب داد و جمعی، از جمله پیامبر (ص) را دعوت کرد.
دعوت شدگان به خانه او آمدند، و کنار سفره غذا نشستند، پیامبر (ص) نیز وارد شد و کنار سفره نشست، ولی از غذا نخورد، و به عقبه فرمود: «من از غذای تو نمی‏خورم مگر اینکه به یکتائی خداوند، و رسالت من گواهی دهی».
عقبه، به یکتائی خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و به این ترتیب قبول اسلام کرد.
این خبر به گوش دوست عقبه یعنی «ابی» رسید، او نزد عقبه آمد و به وی اعتراض شدید کرد و حتی گفت: تو از جاده حق منحرف شده‏ای .
عقبه گفت: من منحرف نشده‏ام، ولی مردی بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه به یکتائی خدا و رسالت او گواهی بدهم، من از این، شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند ولی غذا نخورده برخیزد.
ابی گفت من از تو خشنود نمی‏شوم مگر اینکه در برابر محمد(ص) بایستی و او را توهین کنی و...
عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف کافران شرکت نمود و در همان جنگ به هلاکت رسید.
دوست ناباب او «ابی» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف کافران بود و بدست رزم‏آوران اسلام کشته شد.
آیات 27 و 28 و 29 سوره فرقان در مورد این جریان نازل گردید، و وضع بد عقبه را در روز قیامت، که بر اثر همنشینی با دوست بد، آنچنان منحرف گردید، منعکس نمود و به همه مسلمانان هشدار داد که مراقب باشند و افراد منحرف را به دوستی نگیرند، که در آیه 28 سوره فرقان چنین آمده که در روز قیامت می‏گوید: 
یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً: «ای وای بر من کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود، انتخاب نکرده بودم».
تا توانی میگریز از یار بد 
یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کنترل زبان

شخصی به محضر مبارک پیامبر اسلام (ص) رفت و عرض کرد اوصینی :«مرا راهنمائی کن».
پیامبر(ص) فرمود: احفظ لسانک: «زبان خود را کنترل کن».
او بار دیگر عرض کرد: اوصینی، پیامبر (ص) نیز همان جواب را داد.
او بار سوم نیز تقاضای راهنمائی کرد، پیامبر (ص) باز به او فرمود، «زبانت را کنترل کن».
(گوئی او عرض کرد: «آیا این مسأله آنچنان مهم است که در هر سه بار مرا تنها به آن توصیه و سفارش فرمودی ؟»).
پیامبر (ص) فرمود: «وای بر تو، عزیزم، آیا جز آثار زبان (بی کنترل) انسان را به صورت، در درون شعله‏های دوزخ می‏افکند؟!».
بر همین اساس است که امیرمؤمنان علی (ع) در یکی از سخنان خود می‏فرماید: المؤمن ملجم: «انسان با ایمان، دهنه بردهان دارد».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معنای (سبحان الله )

شخصی از عمربن خطاب پرسید: تفسیر کلمه «سبحان اللّه» چیست؟
عمر گفت: در این باغ (اشاره به باغی که در آنجا بود) مردی هست که وقتی سئوال کنی، پاسخ می‏دهد، و وقتی سکوت کنی، آغاز به سخن (در راه آموزش) می‏نماید، 
آن شخص، به باغ رفت و دید حضرت علی (ع) در باغ مشغول کار است، به حضورش رفت و عرض کرد: «معنی «سبحان اللّه» چیست؟
علی (ع) فرمود: سبحان اللّه، تعظیم مقام بلند و با عظمت خدا است، و منزه دانستن خدا است از آنچه که مشرکان می‏پندارند، و وقتی که بنده‏ای این کلمه را می‏گوید، همه فرشتگان بر او درود می‏فرستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ارزش نشر خاندان نبوت

صالح هروی گوید: شنیدم از حضرت رضا (ع) که فرمود: «خداوند رحمت کند بنده‏ای را که، امور و برنامه ما را زنده بدارد».
عرض کردم: «امور و برنامه شما را چگونه زنده بدارد؟!».
فرمود: «علوم ما را بیاموزد و سپس به دیگران آموزش دهد، زیرا وقتی مردم ارزشهای گفتار ما را بدانند، از ما پیروی می‏کنند».
عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله)! از امام صادق (ع) برای ما نقل شده که فرمود:
من تعلم علماً لیماری به السفهاء او یباهی به العلماء اولیقبل بوجوه الناس الیه فهو فی النار.
: «هر کس علمی را بیاموزد تا بوسیله آن با افراد سفیه و کم عقل ، مجادله و ستیز نماید، یا بوسیله آن بر علماء، فخر بفروشد، یا بوسیله آن بزرگان مردم را متوجه خود سازد، چنین کسی در آتش دوزخ است».
(بنابراین طبق فرمایش جدتان امام صادق (ع) نباید علوم را در صور فوق به دیگران آموخت).
حضرت رضا (ع) فرمود: «جدم امام صادق (ع) درست فرمود».
ولی آیا می‏دانی که سفهاء (کم عقل‏ها) کیانند؟
عرض کردم: نه، نمی‏دانم ای فرزند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله).
فرمود: «آنها قصه‏گوهای از مخالفطین ما هستند».
سپس فرمود: «آیا می‏دانی، علماء کیانند؟!».
عرض کردم: نه، ای فرزند رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله).
فرمود: «آنها علمای آل محمد (صلی اللّه علیه و آله) می‏باشند، که خداوند پیروی از آنها و مودت و دوستی آنها را واجب نموده است».
و بعد فرمود: «آیا می‏دانی معنی «تا مردم را به سوی خود متوجه کنند» یعنی چه؟
عرض کردم، نه، نمی‏دانم.
فرمود: سوگند به خدا منظور این است که کسی بدون حق، ادعای امامت کند، (و مردم را به سوی خود دعوت نماید) که چنین فردی اهل جهنم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جراحات بدن علی (ع)

 

پس از جنگ احد، حضرت علی (ع) در حالی که هشتاد زخم بزرگ به بدنش رسیده بود به بدنش رسیده بود به مدینه برگشت و بستری شد.
پیامبر (ص) به عیادت علی علیه‏السّلام رفت، آن حضرت مانند آن بود که گوشت جویده شده را روی پوست چرمی قرار دهند، وقتی که رسول خدا(ص) او را در آن حال دید، قطرات اشک از دیدگانش جاری شد... پس از احوالپرسی، دو زن جراح که از طرف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) مأمور زخم بندی بدن علی (ع) شده بودند به رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله) عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) ما در مورد علی (ع) احساس خطر می‏کنیم، چرا که پارچه‏های زخم‏بندی را داخل هر زخمی که می‏گذاریم، از شکاف زخم دیگر بیرون می‏آید».
عجیب اینکه: روایت شده: آنحضرت زخمهایش را کتمان می‏کرد و به کسی نمی‏گفت، و گفتارش این بود: «شکر و سپاس خدای را که در جنگ نگریختم و پشت به دشمن نکردم».
و بعد از شهادتش، آثار آن زخمها را شمردند که از سر تا قدم او اثر هزار زخم وجود داشت قربان ایثار و اخلاص و شکرگذاری تو ای علی ‏بن ابیطالب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ماجرای تیر اندازی فوق العاده امام باقر (ع)

هشام به حاکم مدینه دستور داد امام باقر(علیه السلام) و فرزندش جعفر بن محمد را روانه شام کند. امام ناگزیر همراه فرزند ارجمند خود مدینه را ترک گفته وارد دمشق شد. هشام براى اینکه عظمت ظاهرى خود را به رخ امام بکشد، و ضمنا به خیال خود از مقام آن حضرت بکاهد، سه روز اجازه ملاقات نداد! شاید هم در این سه روز در این فکر بود که چگونه با امام(علیه السلام) روبرو شود و چه طرحى بریزد که از موقعیت و مقام امام(علیه السلام) در انظار مردم کاسته شود؟!

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرگ عجیب مامون عباسی

مامون پس از دوران حکومت خود و انجام بی رحمانه ترین امور از جمله کشتار اعضای خاندان نبوی ؛ سرکوب قیام عای علوی و... سرانجام روزگار حکومت و زندگی اش در سال 218 ق به سر آمد و اجل او فرا رسید. ولی مرگ او نیز مانند تولدش منحصر به فرد بود!

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تولد قاتل امام رضا(ع)

مامون که پس از دعوت از امام رضا (ع) به خراسان برای جلوگیری از قیام های علیه خود، این امام را در سال 198 ق. مسموم و به شهادت رساند، بی شک این شقاوت و قساوت را از پدر (هارون الرشید) و مادر خود به ارث برده بود و ریشه ای این خباثت را باید از زمان انعقاد نطفه ی وی جست و جو کرد که ماجرایی خواندنی دارد.

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خواص سوره تکاثر

در فضیلت این سوره به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که این سوره درباره حقانیت عذاب قبر نازل شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: قرائت این سوره برابر با 1000 آیه قرآن می باشد.  هم چنین فرموده اند:هر کس سوره تکاثر را قرائت نماید در ملکوت ادا کننده شکر، خوانده می شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره تکاثر را در نمازهای واجب یا مستحب خود بخواند خداوند برای او اجر و ثواب صد شهید را بنویسد و هر که ان را در نماز مستحبی بخواند برای او ثواب 50 شهید نوشته می شود و در نماز واجبش چهل صف از فرشتگان به همراه او نماز می گزارند.

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که هر که سوره تکاثر را قرائت نماید خداوند درباره نعمت هایی که در دنیا به او داده است از او حسابرسی نکند وهر که هنگام باریدن باران آن را بخواند و وقتی آن را به پایان برد خداوند گناهانش را می آمرزد.

در روایت آمده هر کس هنگام نماز عصر این سوره را بخواند تا غروب روز بعد در امان خواهد بود.

هم چنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند: هر کس سوره تکاثر را در هنگام خواب با نیت صادق قرائت نماید 70 هزار حسنه به او داده می شود و 70 هزار گناه از او پاک می شود و 70 هزار درجه به او عطا می شود. قرائت کننده این سوره می تواند از خانواده ، همسایه و دوستانش شفاعت کند و خداوند سختی های برخورد با فرشتگان نکیر و منکر را برای او هموار می سازد.امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: 22 بار سوره تکاثر را بخوانید در خلوت، و بعد از آن 1000 بار صلوات بفرستید و حاجت خود را بخواهید که خداوند نیز برآورده خواهد نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز صبح

یکی از اصحاب امام صادق (ع) به آن حضرت عرض کرد: یا ابا عبد اللَّه! مرا از بهترین وقت براى خواندن نماز صبح آگاه فرما. امام (ع) فرمود: هنگام طلوع فجر؛ زیرا خداوند مى‏فرماید: «به تحقیق که قرآن فجر مشهود است»یعنى، نماز صبح را هم فرشتگان روز و هم فرشتگان شب مشاهده می­کنند. پس اگر بنده‏اى نماز صبح خود را به هنگام طلوع فجر بخواند، ثواب آن دو بار در نامه اعمال او نوشته مى‏شود، هم فرشتگان روز مى‏نویسند و هم فرشتگان شب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز امیرالمومنین در معرکه صفین


امیرالمؤمنین   علی علیه السلام در جنگ صفین در حال جنگ، گاه‌به‌گاه به خورشید نگاه   می‌کرد. ابن عباس دلیل این کار را پرسید. امام فرمود:«می‌خواهم بدانم کی   ظهر می‌شود تا نماز بخوانیم.»
ابن عباس گفت:«مگر حالا وقت نماز است؟ ما در حال جنگیم!»
امام فرمود:«ما برای نماز می‌جنگیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

توصیه ای از مرحوم حامد

مرحوم حامد بر روی صفات انسانی ، که همان صفات الهی می باشد ، خیلی کار می کرد و می فرمود: سعی کنید اگر می توانید در خودتان یک صفت خدایی هم که شده زنده کنید ، که همین عاقبت به خیری می آورد. منبع کتاب بهترین شاگرد شیخ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امام مهدى علیه السلام : لِیَعمَل کُلُّ امْرِءٍ علَى ما یُقَرَّبُ مِن مَحَبَّتِنا

مام مهدى علیه السلام :هر یک از شما باید کارى کند که با آن به محبّت ما نزدیک شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امدن طبیب به بالین امام کاظم ( علیه السلام ) و حرکت جنازه

 

 


روایت شده  در ساعات آخر عمر  امام کاظم ( علیه السلام )  پزشکی  به بالین  امام آوردند ، پزشک  به آن حضرت  گفت : « حال شما چطور است ؟»
حضرت توجه  به او نکرد،  چون  او زیاد اصرار کرد ، حضرت  زردی کف دستش را به او نشان داد ( که نشانه  مسمومیت  آن حضرت بوسیله زهر بود ) فرمود : بیماری  من این است .
پزشک نزد مأمورین  بازگشت  و گفت :  سوگند به خدا او ( امام ) ازشما نسبت به زهری  که به او داده اید  آگاهتر است  .
راوی می گوید : پس از آن ، جنازه  آن مظلوم  غریب  را روی  تابوت نهاده  و از زندان  بیرون آوردند شخصی  پیشاپیش  جنازه  فریاد می زد :
هذا اِمام  الرَّفضة فَاعرفُوهُ 
« این  پیشوای  رافضیان است او را بشناسید »
جنازه  را به بازار بردند  و در آنجا  به زمین  گذاردند ، و اعلام  کردند که  این  حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) است که به مرگ خدائی از دنیا  رفته است ،  بیائید  وبر او نظر کنید ، مردم می آمدند  و جنازه  را می دید ند ...( 6 )
به نقل شیخ  حر عاملی  در اثباة الهداة سندی بن شاهک  دستور داد جنازه  را روی  جسر ( پل ) بغداد گذاشتند  و به مردم  اعلام کرد که موسی بن جعفر( علیه السلام )  به مرگ  خدائی  از دنیا رفته  است ،  مردم برآن حضرت  نگاه می کردند  و اثر جراحت  در او  نمی دیدند ، روایت شده : یکی  از  مخلصین  از شیعه  در آن هنگام  کنار جنازه  آمد  و شنید  می گویند : موسی بن جعفر( علیه السلام )  کشته نشده  بلکه  به مرگ خدائی از دنیا رفته  است ، به حاضران  گفت : من این موضوع  را از خود  امام کاظم ( علیه السلام )  می پرسم ، گفتند : او از دنیا رفته ، چگونه  تو را از حال  خود آگاه  سازد ؟ او نزدیک جنازه آمد و گفت :
« ای فرزند پیغمبر ، تو راستگو  و پدرت راستگو است به ما خبربده  آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای ؟»
امام  لب  به سخن گشود و سه بار فرمود :
قَتلاً قَتلاً قتلاً . « مرا کشته اند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امام کاظم علیه السلام و سخن گفتن به زبان فارسی

ابوبصیر از امام موسی بن جعفر علیه السلام پرسید:"امام با چه نشانه‌هایی شناخته می‌شود؟"

فرمود:"امام راستین صفاتی دارد که اولین و مهم‌ترین آن این است که امام قبلی معرفی‌اش کرده باشد. همان گونه که رسول خدا علی بن ابیطالب علیه السلام را معرفی کرد، هر امامی نیز باید امام پس از خود را معرفی نماید. نشانه‌ی دیگر آن است که هر چه از او می‌پرسند، جواب بدهد و از هیچ چیز بی‌خبر نباشد. نشانه‌ی دیگر اینکه هرگز در دفاع از حق سکوت نکند، از حوادث آینده خبر بدهد و به همه‌ی زبان‌ها سخن بگوید."

سپس فرمود:"هم اکنون نشانه‌ای به تو می‌نمایم که قلبت مطمئن شود."

در همین حال مردی خراسانی وارد شد و شروع کرد به عربی سخن گفتن، اما امام پاسخش را به فارسی داد. مرد خراسانی گفت:" من خیال می‌کردم فارسی متوجه نمی‌شوید."

امام فرمود:"سبحان الله! اگر نتوانم جوابت را به زبان خودت بدهم، پس چه فضیلتی بر تو دارم؟" سپس فرمود:"امام کسی است که سخن هیچ فردی بر او پوشیده نیست. او کلام هر شخص و هر موجود زنده ای را می فهمد. امام با این نشانه‌ها شناخته می‌شود و اگر اینها را نداشته باشد، امام نیست."

منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 47 از قرب الاسناد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امام کاظم علیه السلام و زنده ساختن گاو مرده

 

علی بن مغیره گوید:

همراه امام موسی کاظم علیه السلام در منی می‌رفتیم که با زنی روبه‌رو شدیم که که فرزندان کوچکش به دورش حلقه زده بودند و همگی سخت می‌گریستند.

امام فرمود:" چرا گریه می‌کنید؟ "

زن که امام را نمی شناخت گفت:" تنها سرمایه من و این فرزندان یتیمم گاوی بود که از شیرش زندگی را می‌گذراندیم. اینک گاو مُرده و ما درمانده شده‌ایم."

امام فرمود:" آیا دوست داری آن گاو را زنده سازم؟ "

گفت:"آری، آری!"

امام به گوشه ای رفت و دو رکعت نماز خواند و دست به سوی آسمان گرفت و دعا نمود. آنگاه کنار گاو مرده آمد و ضربه ای به پهلوی گاو زد. ناگهان گاو زنده شد و از جا بلند شد.

زن با دیدن این صحنه فریاد زد:" بیایید که قسم به خدای کعبه، او عیسی بن مریم است! "

مردم ازدحام کردند و به تماشای گاو و سخنان زن مشغول شدند و امام خود را در بین مردم گم نمود و به راه خود ادامه داد.

منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 55، از بصائر الدرجات.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰