سلام بر پسر فاطمه (س)

اللهم بلغ مولانا الامام الهادی المهدی، القائم بامرک

۳۱ مطلب با موضوع «کرامات حضرت علی (ع)» ثبت شده است

مفاخره ای دل نشین

ابن شاذان قمی روایت می کند که یک روز علی علیه السلام با همسر گرامیش حضرت فاطمه علیها السلام در بین خرما خوردن به مفاخره پرداختند.
علی علیه السلام فرمود: ای فاطمه ! رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) مرا از تو بیشتر دوست می دارد. حضرت زهرا علیها السلام گفت : واعجبا ! من دختر اویم ، من نور دیده پیغمبرم ، من یگانه دختر باقی مانده او هستم .
علی علیه السلام فرمود: اگر سخن مرا باور نمی کنی بیا با هم خدمت پیغمبر (صلی الله علیه وآله ) برویم .
علی و فاطمه علیها السلام با هم خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله ) رسیدند. فاطمه علیها السلام پیشدستی کرده و گفت : ای رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) کدامیک از ما دو نفر نزد شما محبوبتریم ، من یا علی ؟
رسول خدا فرمود:
انت احب و علی اعزمنک تو به من محبوبتری ، و علی از تو برای من عزیزتر است ..
علی علیه السلام فرمود: نگفتم که پیغمبر مرا بیشتر از تو دوست دارد. من کسی هستم که در خانه خدا متولد شدم .
فاطمه : من دختر خدیجه کبری هستم .
علی : من کسی هستم که بلندی پرچم اسلام به دست من بوده .
فاطمه : من دختر کسی هستم که تا مقام دنی فتدلی رفت و به مقام قرب قاب قوسین او ادنی رسید.
علی : من کسی هستم که جبرئیل خدمت من کرده .
فاطمه : من کسی هستم که خطبه ام را در آسمان راحیل خوانده است و خدمتگزارانم فرشتگان می باشند.
علی : من کسی هستم که مولدم خانه خداست .
فاطمه : من کسی هستم که عقدم در آسمانها بسته شده .
علی : من صالحترین بندگان خدا هستم .
فاطمه : من دختر خاتم النبیین هستم .
علی : من آنم که نامم علی از نام خدای علی مشتق شده .
فاطمه : من آنم که نامم فاطمه از فاطر مشتق گشته است .
علی : من سرچشمه علوم و معارف دینم .
فاطمه : من محور گردش چرخ نجات را غبین هستم .
علی : من آنم که به نام من آدم توبه کرد.
فاطمه : من آنم که تو به او به واسطه من قبول شد.
علی : من تقسیم کننده بهشت و دوزخم .
فاطمه : من دختر محمد مختارم .
علی : من بهترین رهروان جهانم .
فاطمه : من بهترین زنانم ...
آنگاه فاطمه علیها السلام به پدر عرض کرد: یا رسول الله ! مرا حمایت نمی کنی ، بر پسر عمت مرا تنها می گذاری ؟
علی فرمود: یا فاطمه من از محمد به منزله نفس او هستم . فاطمه گفت : من گوشت و پوست و خون او هستم ...
در این موقع رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) فرمود: فاطمة قومی ؛ دخترجان برخیز سر پسر عمت را ببوس که جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل با چهار هزار ملک ، برای حمایت پسر عمت آمده اند.
فاطمه علیها السلام بر خواست سر شوهرش را بوسید و گفت :
یا ابا الحسن بحق رسول الله معذرة الی الله عزو جل و الیک ولی ابن عمک ای ابا الحسن ! به حق رسول خدا از خداوند عزوجل و از تو و پسر عمویت پوزش می طلبم .
و امیرالمؤ منین نیز دست فاطمه علیها السلام را بوسید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بخشش انار

روزی حضرت زهرا علیها السلام بیمار و بستری شد. علی علیه السلام به بالین او آمد فرمود: زهراء جان ! چه میل داری تا برایت فراهم کنم ؟ گفت : من از شما چیزی نمی خواهم . حضرت علی علیه السلام اصرار کرد. فاطمه علیها السلام گفت : ای پسر عمو، پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن ، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود.
علی علیه السلام فرمود: ای فاطمه علیه السلام ، به حق من ، هر جه میل داری بگو تا برایت آماده کنم .
فاطمه علیها السلام گفت : اکنون که ما را سوگند دادی می گویم . اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است .

ادامه مطلب...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مروت حضرت علی (ع)

 لشکر معاویه و لشکر على علیه السلام در کنار فرات به یکدیگر نزدیک مى‏شوند.

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عجیب اما واقعی

ابن ابی الحدید در قسمت چهارم از شرح نهج البلاغه نقل می‏کند که معاویه عده‏ای از صحابه و بعضی از تابعین را تطمیع می‏کرد تا اخبار زشتی درباره علی (ع) از خود جعل کنند و برای مردم روایت نمایند. اخبار طوری باشد که برائت و بیزاری از علی (ع) را لازم نماید برای این کار جوایز زیادی تعیین می‏کرد تا راویان احادیث به جعل حدیث تمایل پیدا کنند.

ادامه مطلب...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جراحات بدن علی (ع)

 

پس از جنگ احد، حضرت علی (ع) در حالی که هشتاد زخم بزرگ به بدنش رسیده بود به بدنش رسیده بود به مدینه برگشت و بستری شد.
پیامبر (ص) به عیادت علی علیه‏السّلام رفت، آن حضرت مانند آن بود که گوشت جویده شده را روی پوست چرمی قرار دهند، وقتی که رسول خدا(ص) او را در آن حال دید، قطرات اشک از دیدگانش جاری شد... پس از احوالپرسی، دو زن جراح که از طرف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) مأمور زخم بندی بدن علی (ع) شده بودند به رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله) عرض کردند: «ای رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) ما در مورد علی (ع) احساس خطر می‏کنیم، چرا که پارچه‏های زخم‏بندی را داخل هر زخمی که می‏گذاریم، از شکاف زخم دیگر بیرون می‏آید».
عجیب اینکه: روایت شده: آنحضرت زخمهایش را کتمان می‏کرد و به کسی نمی‏گفت، و گفتارش این بود: «شکر و سپاس خدای را که در جنگ نگریختم و پشت به دشمن نکردم».
و بعد از شهادتش، آثار آن زخمها را شمردند که از سر تا قدم او اثر هزار زخم وجود داشت قربان ایثار و اخلاص و شکرگذاری تو ای علی ‏بن ابیطالب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز امیرالمومنین در معرکه صفین


امیرالمؤمنین   علی علیه السلام در جنگ صفین در حال جنگ، گاه‌به‌گاه به خورشید نگاه   می‌کرد. ابن عباس دلیل این کار را پرسید. امام فرمود:«می‌خواهم بدانم کی   ظهر می‌شود تا نماز بخوانیم.»
ابن عباس گفت:«مگر حالا وقت نماز است؟ ما در حال جنگیم!»
امام فرمود:«ما برای نماز می‌جنگیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نیروی بدنی حضرت علی (ع)

خالد بن ولید، على (ع ) را در زمین هاى خود دید، جسارتى به حضرت نمود، على (ع ) از اسب پیاده شد و خالد را به سمت آسیاى حارث بن کلده برد، سپس میله آهنى سنگ آسیا را در آورد و آن را مانند حلقه اى بر گردن خالد انداخت ، در این حال یاران و اطرافیان خالد ترسیدند و خالد نیز شروع به قسم دادن على نمود که مرا رها کن .

على (ع ) او را رها کرد و خالد در حالیکه میله آهنین مانند حلقه اى اطراف گردنش بود، نزد ابوبکر رفت .

ابوبکر به آهنگران دستور داد که حلقه آهنین را از اطراف گردن او باز کنند، آنها گفتند: میله آهنین فقط توسط آتش بریده مى شود و خالد طاقت و توان آتش گداخته را ندارد و مى میرد. میله آهنین در گردن خالد بود و مردم با دیدن آن مى خندیدند تا این که حضرت از سفر بازگشتند، مردم شفاعت خالد را نمودند، آن حضرت قبول کرده و حلقه آهنین را مثل خمیر قطعه قطعه کرد و بر زمین ریخت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رد شمس از حضرت علی (ع)

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

پیغمبر اکرم (ص ) در منزل خود بود و على (ع ) هم حضور داشت ، همان دم جبرییل آمده وحى الهى آورد، رسول خدا سر مبارک خود را روى پاى على (ع ) گذاشت و سر برنداشت تا هنگامى که آفتاب غروب نمود، على (ع ) که نماز عصر را به جا نیاورده بود بى اندازه پریشان شد، زیرا نمى توانست سر پیغمبر را از روى زانوى خود بردارد و نمى توانست نماز را به طور معمول به جا آورد چاره اى نداشت جز این که همچنان که نشسته است یا اشاره رکوع و سجود را به عمل آورد.

پیامبر پس از آن که از آن حالت به خود آمد به على (ع ) فرمود: نماز عصرت قضا شد. عرض کرد: چاره اى جز این نداشتم زیرا حالت وحیى که براى شما پیش آمده بود، مرا از انجام وظیفه بازداشت .

رسول خدا(ص ) فرمود: اینک از خدا بخواه تا خورشید را به جاى اول برگرداند تا نمازت را به وقت خودش به جاى آورى ، زیرا خدا دعاى تو را مستجاب مى کند، براى این که از خدا و رسول او اطاعت کردى . على (ع ) حسب الاءمر از خدا چنان درخواستى کرد دعاى او مستجاب شد و خورشید به محلى آمد که بشود نماز عصر را خواند، على (ع ) نماز عصر را در وقت خود به جاى آورد، آن گاه خورشید غروب نمود. اسما گوید: سوگند به خدا هنگامى که خواست غروب کند صدایى اره مانند که بر چوب کشیده مى شود از آن به گوش ما رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نشان دادن بهشت وجهنم

بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

اصحاب على (ع ) گفتند: یا امیرالمؤ منین ! اى کاش از آنچه که از پیغمبر به شما رسیده ، براى اطمینان خاطر به ما چیزى نشان مى دادى ؟

فرمود: اگر یکى از عجایب مرا ببینید کافر مى شوید، و مى گویید ساحر و دروغگو و کاهن است ، و تازه این بهترین سخن شما درباره من است .

گفتند: همه ما مى دانیم که تو وارث پیغمبرى ، و علم او به تو رسیده .

فرمود: علم عالم سخت و محکم است ، و جز مؤ منى که خدا قلبش را براى ایمان آزموده باشد، و به روحى از خود تاءییدش کرده باشد، تاب تحمل آن را ندارد.

سپس فرمود: شما تا بعضى از عجایب مرا و آنچه از علمى که خدا به من داده ، نشان ندهم راضى نمى شوید، وقتى نماز عشا را خواندم همراه من بیایید.

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاک کننده

حب على بن ابیطالب یأکل السیئات کما تأکل النار الحطب  ؛ دوستى على بن ابى طالب بدیها را میخورد (از بین می ‏برد) همچنان که آتش هیزم را میخورد (میسوزاند) .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لیست اسامی شیعیان

حذیفه یمانى حکایت کند: 
روزى معاویه ، امام حسن مجتبى صلوات اللّه و سلامه علیه را نزد خود احضار کرد؛ و چون حضرت از مجلس معاویه مرخّص گردید، رهسپار مدینه شد و من نیز همراه آن حضرت بودم . 
در مسیر راه ، شترى جلوتر از ما حرکت مى کرد؛ و حضرت بیش از هر چیز متوجّه و مواظب آن شتر بود و براى بارى که بر پشت آن شتر حمل مى شد اهمیّت بسیارى قائل بود. 
عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! چرا براى بار این شتر اهمیّت زیادى قائل هستید، مگر در آن ها چیست ؟ 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اول خونی که به زمین ریخت

یکی از دانشمندان مسیحی از حضرت علی (ع) پرسید اول خونی که به زمین ریخت ، خون چه کسی بود؟ حضرت به اوفرمود: شما نصاری اعتقاد دارید که اولین خونی که به زمین ریخت خون هابیل بود که به دست قابیل کشته شد ،اما چنین نیست بلکه اولین خونی که به زمین ریخت، خون رحم هوا بود که در اثر تولد قابیل  ایجاد شد. در این هنگام مرد یهودی گفت :راست گفتی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عدالت علی (ع)(بادقت بخوانید)

دونفر باهم به سفر می رفتند، وقت غذا خوردن یکی از انها پنج قرص نان ودیگری سه قرص نان از سفره خویش بیرون اوردند، در این اثنا مرد رهگذری  را به غذا خوردن  دعوت کردند

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰