روزى آقا رسول اکرم (ص ) از کوچه اى مى گذشتند؛ اتفاقا یکى از مسلمانها شیشه شرابى در دست داشت وارد همان کوچه اى شد که حضرت داشتند میگذشتند تا حضرت رسول خدا (ص ) را دید مى آید خیلى ترسید، گفت الا ن است که آبرویم بریزد (زیرا به حضرت خیلى علاقه داشت ) گفت خدایا غلط کردم توبه کردم و دیگر لب به خمر و شراب نمى زنم فقط مرا جلوى حضرت رسول اکرم (ص ) رسوا نکن .
وقتى که نزدیک حضرت شد. حضرت رسول اللّه (ص ) فرمود: در این شیشه چیست ؟ از ترس گفت آقا سرکه است . آنحضرت فرمود: اگر سرکه است قدرى در دست من بریز حضرت دست مبارک را پیش برد.
آن مرد هم شیشه را برگردانید یک وقت متوجه شد که مقدارى سرکه در دست حضرت ریخته شده . مرد به گریه در آمد و گفت یا رسول اللّه قسم بخدا که در این شیشه شراب بود ولى چون توبه کردم و از خدا خواستم که مرا رسوا نکند خدا هم توبه مرا قبول کرده و دعایم را مستجاب فرموده .
حضرت رسول اکرم (ص ) فرمود: چنین است حال کسى که توبه کند از گناهان خود و خداوند متعال تمام سیئات و بدیها و زشتى هاى او را تبدیل به حسنه و خوبى فرماید: اولئک یبدّل اللّه سیّئاتهم حسنات .