سلام بر پسر فاطمه (س)

اللهم بلغ مولانا الامام الهادی المهدی، القائم بامرک

امام مهدی علیه السلام :

امام مهدی علیه السلام :

هیچ چیز مانند نماز، بینی شیطان را به خاک نمی مالد.                                


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

همه فضل تو گویند!!!

عبدالله بن عمر می گوید

روزی پدرم از من پرسید:بهترین فرد پس از رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم کیست؟ گفتم: کسی است که خداوند آنچه را برمردم حرام کرده، برای او حلال کرده باشد و آنچه را برای مردم حلال کرده برای او حرام کرده باشد. پدرم گفت: به خدا سوگند، راستگفتی. برعلی بن ابی طالب،صدقه حرام بود ولی برای مردم حلال بود؛و بر مردم، ورود به مسجد با حالت جنابت حرام بودولی بر او حلال بود؛ و درهای همه خانه‌‌هایی که به مسجد رسول خدا راه داشت بسته شد ولی در خانه علی علیه السلام بسته نشد.  

منابع: بحارالانوار، ج 40، ص 120، حدیث 6 -------- امالی طوسی

برگرفته از سایت: daneshnameh.roshd.ir 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اخرین روزهای زندگی امام کاظم علیه السلام

مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می گوید:سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمودامشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایمگفتم: آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟ فرمودای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ گفتم: نه، ای مولای منفرمودپس چه؟ گفتم: دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود . امام چنین دعا کردخدایا او را ثابت‌قدم بدارسپس فرمود: من با همان اسم اعظم الهی که اصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان علیه السلام تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن ازیمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم. ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بستسپس فرمودمن پس از سه روز از دنیا می‌روممن به گریه افتادم. فرمودگریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا (ع) پس از من، امام توست

منابع:بحار الانوار،ج 48،ص 224،ح 26 از عیون.سایت:      daneshnameh.roshd.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی

در صحنه کربلا از جمله یاران باوفای حضرتش که با تمام وجود جانش را فدای سیدالشهداء علیه السّلام کرد عابِس بن أبی شَبیبِ شاکری )رضی الله عنه( بود. عابس یکی از مجذوبان حضرتش بود و عشق به محضر سیدالشهداء علیه السّلام او را تا حد جنون کشاند و او این جنون و دیوانگی را در عمل و سخنش بهه حضرت سیدالشهداء علیه السّلام  نشان داد. قبل از اینکه به عشق وافر او نسبت به خاندان  نبوت و رسالت اشاره کنیم، نقل مختصری از تاریخ زندگی او خالی از لطف نمی باشد!

عابِس فرزند «أبی شبیب» است.[1] او از اصحاب حدیث و از رؤسای قبیله «بنی شاکر» و از تیره هَمدان بود.[2] قبیله «بنی شاکر» در روزگار صفین شدیداً مورد مدح أمیرالمؤمنین علیه السّلام قرار گرفت. آن حضرت درباره آنها فرمود: «لَو تَمَّت عِدَّتَهُم ألفاً لَعُبِدَ الله حَقَّ عِبادَتِهِ؛.[3]اگر تعداد آنها به هزار می رسید، خداوند آنگونه که سزاوار بود پرستش می شد». او از شیعیان أئمّه أطهار علیهم السّلام، مردی اهل کمال، زهد و ورع بود. بسیار زنده دل و شب زنده دار بود. پاره ای از ویژگی های او را «أبومخنف» در باب کوفه و مسلم، مورد توجه قرار داده و نگاشته است.[4]

حمایت عابس از امام

مسلم بن عقیل بعد از ورود به کوفه، وارد منزل مختار بن أبی عبید گردید، و برای مردم نامه امام حسین علیه السّلام را خواند. در این هنگام عابِس بن أبی شَبیبِ شاکری از جای برخاست و بعد از حمد و ثنای الهی گفتمن از دیگران سخن نمی گویم و نمی دانم در دل های آنها چه می گذرد و از جانب آنها وعده ی فریبنده نمی دهم، به خدا سوگند از چیزی که تصمیم گرفته ام سخن می گویم، به خدا سوگند اگر دعوتم کنید اجابت می کنم و با دشمنانتان خواهم جنگید، و در راه خدا با شمشیرم می جنگم تا به شهادت برسم [5]

او پس از شهادت شَوذَب بن عبدالله وارد میدان رزم شد و در برابر امام ایستاد. به آن حضرت سلام کرد و اینگونه گفتای أباعبداللهآگاه باش، به خدا سوگند، بر روی زمین خواه نزدیک یا دور، کسی نزد من عزیزتر از شما نیست، و کسی را چون شما دوست ندارماگر قدرت داشته باشم که ظلم را از شما به چیزی عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم، چنین خواهم کردسلام بر شما ای أباعبداللهشهادت می دهم که بر هدایت شما و هدایت پدرتان استوار هستم.[6]

عابس دیوانه ی امام حسین (ع) بود

عابِس بن أبی شَبیبِ شاکری پس از بیان ارادتش به مقام ولایت در حالی که شمشیرش آخته بود و زخمی بزرگ بر پیشانی داشت وارد میدان رزم شد و با فریادی بلند مبارز طلبید[7].

ربیع بن تمیم همدانی می گوید: همین که به میدان رو می آورد، او را شناختم. من عابس را در غزوات و جنگ ها دیده بودم. او شجاع ترین مردم بود. فریاد زد: ای مردم: «هذا أسد الأسود، هذا ابن أبی شبیب؛ او شیر شیران رزم، پسر شبیب است. سپس گفتم: «مبادا کسی به تنهایی با او درآویزد». پس عابس فریاد می زد: ألا رَجُل ألا رَجُل؟؛ آیا مرد رزم نیست، مرد رزم نیست؟ هیچ کس به سوی او پای پیش نمی نهاد. در این میان فریاد عمربن سعد بلند شد که او را سنگباران کنند. از هر طرف سنگ به سوی او پرتاب می شد. «عابس» وقتی هجوم ناجوانمردانه دشمن را دید، [کلاهخود] و زره از تن به در کرد و پشت بند را گشود و به دور انداخت.

قال ربیع الحارثی: فوالله لقد رأیته یطرد اکثر من مائتین من الناس وکانت بینی وبینه صداقه، قلت یا عابس أما تحاذر خوض بحر الحرب مکشوف الرأس؟ فقال عابس ما اصاب المحبّ فی طریق حبیبه سهل؛ ربیع می ‌گویدبه خدا سوگند بیش از دویست نفر از آنها را به خاک انداختبین من و عابس رفاقتی بود، به او گفتمای عابس آیا حذر نمی‌ کنیبه دریای جنگ فرو می ‌روی در حالی که سر خود را نپوشانده ‌ای و کلاهخودت را بیرون آورده ‌ای؟ عابس گفتهر آنچه که به عاشق و مُحب در راه معشوق و محبوبش اصابت کند آسان است.

 فقیل لَهُ: أجنَنتَ یا عابِس؟ قال: نَعَم حُبُّ الحُسَین أجَنَّنِی!

پس به او گفته شدای عابسآیا دیوانه شده ای؟ عابس گفتآریعشقحسین دیوانه ام کرده است.[8]

 گوشت و پوست آن مرد دلاور با برخورد سنگ ها آسیب دید، ولی او از مرگ هراسی نداشت. این بود که حمله سختی را آغاز کرد و با نبرد قهرمانانه اش بیش از دویست نفر از آن ذلیلان را به خاک انداخت. سرانجام، طاقتی برای او نمانده بود که به محاصره دشمن درآمد[9]. پس او را به شهادت رسانیدند و سر مبارکش را از بدن جدا ساختند. پس از شهادتش دیدم که بزرگ هر گروه می گفت: «من او را کشته ام» و دیگری می گفت: «من او را به قتل رسانیده ام» هر یک از آن سپاه سنگدل برای فخر و شرف خویش تلاش می کرد تا با کشتن او را به خود، منسوب کند و سر بریده اش را به خود اختصاص دهد. ابن سعد به این نزاع پایان داد و گفت: او را یک نفر نکشته است[10].

آری، این سر پس از «عبدالله بن عمیر کلبی» و «عمر بن جناده» سومین سری بود که به سوی امام حسین علیه السّلام پرتاب می شد[11].

عابس در زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه اینگونه مورد خطاب  امام  قرار گرفته است:

السّلامُ عَلی عابِسِ بنِ شبیب الشّاکِرِی (سلام بر عابس پسر شاکری.(

[12] .

درسی که می توان گرفتبرهنه شدن عابس در برابر سنگ اندازان سزاوار تأمّل است. برخورد او گویای اوج ایمان، معرفت و یقینش به ساحت قدسی امام و راه مستقیم آن ولی الله الأعظم  است. آری، هرگاه عشق به اوج کمال رسد، چنان انسان از خود بی خود می شود که همه چیزش را خالصانه و بی پیرایه بر در دوست می نهد[13] [14] .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۳

[2] أبصار العین، ص۱۲۶

[3] أبصارالعین، ص۱۲۷

[4]  مقتل الحسین مقرم، ص۳۱۲

[5] تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۵

[6] فسلّم علیه و قال: یا أبا عبد اللّه أما و اللّه ما أمسى على ظهر الأرض قریب و لا بعید أعزّ علیّ و لا أحبّ إلیّ منک، و لو قدرت على أن أدفع عنک الضیم و القتل بشیء أعزّ علیّ من نفسی و دمی لفعلته، السلام علیک یا أبا عبد اللّه، أشهد أنّی على هداک و هدى أبیک» مقتل الحسین مقرم، ص۳۱۲؛ أبصارالعین، ص۱۳۸؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۴

[7] تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۴

[8]  مقتل الحسین یوم عاشوراء للشیخ الحیاوی

[9] تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۴ ، ابصارالعین، ص۱۳۸ ؛ موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السّلام، ص۴۵۱؛ بحارالأنوار، ج۴۵، ص۲۸

[10] مقتل الحسین مقرّم، ص۳۱۲؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۴؛ أبصارالعین، ص۱۲۹

[11] أبصارالعین، ص۲۲۷، فائده۱۵

[12] اقبال الأعمال، ج۳، ص۷۹ و ۳۴۵؛ بحارالأنوار، ج۴۵، ص۷۳

[13] یارای شیدای حسین بن علی ، ص۲۳۱

[14] جمله ی «حبّ الحسین أجنّنی» و چند عبارت عربی قبل از آن که در متن آوردیم جزء مطالب کتاب «یاران شیدای حسین بن علی» نمی باشد!

منبع : www.hr-fallah.ir

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مدح مولا علی علیه السلام

دیوانه ی تو کار ندارد به جهنم                    کفر است اگر پا بگذارد به جهنم

جبریل اگر پیر عبادت شده باشد                بی حب علی(ع) روی میارد به جهنم

گر دشمن خود رانسپاری تو علی جان           زهرای تو حتما بسپارد به جهنم

ما اهل توایم ، عبد توایم ،اهل بهشتیم           هرکس که تورا دوست ندارد به جهنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به جز از علی نباشد

به جز از علی نباشد

به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی/طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی
ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی
بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی
علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی
نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی
همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی

عباس شهری

 

منبع: www.doustiha.ir      

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حدیث امید بخش

در فضایل امیر مومنان علی علیه السلام روایات متعددی آمده است .از جمله این احادیث ،حدیث بسیار جالب و امید بخش برای دوستداران امام علی (ع)و ناقلان و نویسندگان فضایل آن حضرت از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است. عن الجلودی ، عن الجوهری ، عن ابن عمارة ، عن أبیه ، عن الصادق ، عن آبائه ( علیهم السلام ) قال : قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) : إن الله تعالى جعل لاخی علی بن أبی طالب ( علیه السلام ) فضائل لا یحصی عددها غیره ، فمن ذکر فضیلة من فضائله مقرا بها غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر ولو وافى القیامة بذنوب الثقلین ، ومن کتب فضیلة من فضائل علی بن أبی طالب ( علیه السلام ) لم تزل الملائکة تستغفر له ما بقی لتلک الکتابة رسم ، ومن استمع إلى فضیلة من فضائله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع ، ومن نظر إلى کتابة فی فضائله غفر الله له الذنوب التی اکتسبها بالنظر ، ثم قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) : النظر إلى علی بن أبی طالب ( علیه السلام ) عبادة ، وذکره عبادة ، ولا یقبل إیمان عبد إلا بولایته والبراءة من أعدائه. از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرموده است: خداوند برای برادرم علی بن ابیطالب (علیه‏ السلام) فضیلتهایی قرار داده که کسی غیر از خداوند نمی تواند آنها را به شمارش آورد. پس هر کس فضیلتی ازفضایل او را که به آن اقرار داشته باشد ذکر کند خدا گناهان گذشته و آینده‏اش را می آمرزد هر چند با گناه جن و انس به محشر آید و هر کس فضیلتی ازفضایل علی (ع) را بنویسد تا وقتی که از آن نوشته اثری باقی بماند فرشتگان برای نویسنده طلب استغفار کنند. و هر که به فضیلتی ازفضایل او گوش دهد، خداوند گناهانی را که با گوش کردن مرتکب شده بیامرزد و هر که به نوشته ای نظر کند که فضایل علی (ع) نوشته باشد ، خدا گناهانی که با چشم انجام داده بیامرزد، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود نگاه به علی بن ابیطالب (علیه‏ السلام) عبادت ، یاد او عبادت است و ایمان بنده پذیرفته نیست جز به ولایت او و برائت ازدشمنان او.

( أمالى شیخ صدوق ص 290 - بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج 38 ص 196) . منبع : www.aghigh.ir  

 

برگرفته از سایت : قدس آنلاینمنبع: 

    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فضائل

مفضّل بن عمرگوید : در محضر امام صادق (ع) از آیه مبارکه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (بدرستى که ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم )  سخن به میان آمد ، فرمود: چقدر برترى آن بر سوره ‏هاى دیگر آشکار است! گوید: عرضه داشتم : برترى آن چهمی‏باشد؟ فرمود: در آن شب ولایت امیر المؤمنین علی ( علیه السّلام ) نازل شده ، گفتم : در شب قدرى که ما آن را در ماه رمضان امید داریم؟ فرمود: آرى شبى که در آن شب آسمان ها و زمین اندازه ‏گیرى شده، و ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام در آن تقدیر و معیّن شده است. 

  معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ثواب بیست وهفت شهید

امام صادق علیه السلام فرمودند:

خداوند ثواب بیست وهفت شهید را به کسی می دهد که یک بار برمُحَمَّدْ وَآلْ مُحَمَّدْ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمْ). صلوات بفرستد.

لثانی الاخبار ،ج3، ص 428

منبع: کتاب صلوات مشکل گشای مشکلات نوشته مجید ملاپور اطاقوری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاک کردن گناهان در شب جمعه

امام صادق علیه السلام فرمودند:

در شب جمعه هزار گناه را از ناحیه دل خود پاک کنید: باذکر صلوات بر محمد وآل محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمْ).  

جماع السوع، فصل 6، ص 234

منبع: کتاب صلوات مشکل گشای مشکلات نوشته مجید ملاپور اطاقوری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بخشیده شدن گناهان توسط بو کردن گلها

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هرگاه گلی را استشمام کردید خداوند تمام گناهان شما را می بخشد به شرط آن که بعد از بوئیدن گل، آن را بردیده گذاشته وبر مُحَمَّدْ وَ آلْ مُحَمَّدْ(( صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمْ))  صلوات بفرستید.

مکارم الاخلاق، باب دوم ، ص 41

منبع: کتاب صلوات مشکل گشای مشکلات نوشته مجید ملاپوراطاقوری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ثواب نوشتن ذکر صلوات

در کتاب ((معراج النبوه )) آمده است که مردی در کوفه برای مردم کتاب می نوشت وعادت داشت که هنگام نوشتن ، هرگاه به نام مبارک پیامبر ((صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِه وَسَلَّمْ )) می رسید، صلوات را نیز همراه آن می نوشت، پس از این که وفات نمود ، او را در خواب دیدند، از او پرسیدند، با تو چه کردند؟ گفت، چون من عادت داشتم پس از نوشتن نام پیامبر((صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِه ))  را نیز بنویسم به همین خاطر مرا نیز آمرزیدند.  خزینۀ الجواهر ،ص 589

منبع: کتاب صلوات مشکل گشای مشکلات نوشته مجید ملاپور اطاقوری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جهت دیدار با امام زمان (عج)

امام صادق (ع) فرمود:

هرکس بعد از نماز صبح یا نماز ظهر روز جمعه بگوید: (( اَللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ )) نمیرد تا امام زمان (عج ) را درک نماید.          

 بحار الانوار، جلد86 ، ص 77

منبع: کتاب صلوات مشکل گشای مشکلات نوشته مجیدملاپور اطاقوری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خدمتکار پدر و مادر همنشین انبیا است

روزى حضرت موسى (علیه السلام ) در ضمن مناجات به پروردگار خود عرض کرد خدایا مى خواهم همنشینى که در بهشت دارم ببینم چگونه شخصى است . جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد یا موسى فلان قصاب در محله فلانى همنشین تو خواهد بود. حضرت موسى به درب دکان قصاب آمده ، دید جوانى شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است .شامگاه که شد جوان مقدارى گوشت برداشت و بسوى منزل روان گردید. موسى از پى او تا درب منزلش آمد و به او گفت مهمان نمى خواهى ؟ جوان گفت خوش آمدید. او را به درون برد. حضرت موسى دید جوان غذائى تهیه نمود، آنگاه زنبیلى از سقف به زیر آورد و پیرزنى فرتوت و کهنسال را از درون زنبیل خارج کرد. او را شستشو داده غذایش را با دست خویش ‍ به او خورانید. موقعى که خواست زنبیل را به جاى اول بیاویزد زبان پیرزن به کلماتى که مفهوم نمى شد حرکت نمود. بعد از آن جوان براى حضرت موسى غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید حکایت تو با این پیرزن چگونه است ؟ عرض کرد این پیرزن مادر من است چون مرا بضاعتى نیست که جهت او کنیزى بخرم ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام .حضرت موسى پرسید آن کلماتى که به زبان جارى کرد چه بود؟(1) جوان گفت هر وقت او را شستشو مى دهم و غذا به او مى خورانم مى گوید: غفر الله لک و جعلک جلیس موسى یوم القیمة فى قبته و درجته خداوند ترا ببخشد و همنشین حضرت موسى در بهشت باشى به همان درجه جایگاه .موسى (علیه السلام ) فرمود اى جوان بشارت مى دهم به تو که خداوند دعاى او را درباره ات مستجاب گردانیده ، جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو همنشین من هستى(2).

(1)در کتاب قرة العین نقل از مختصر الکلام . 

(2)در جنة العالیه از تحفه شاهى فاضل کاشفى .



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دستور چنگیزخان مغول

چنگیز که از سلاطین مغول بود. در زمان دستورهاى مخصوصى براى مردم تعیین کرده بود. از آن جمله این که هیچ کس نباید گوسفند و یا سایر حیوانات را به وسیله کارد سر ببرد بایستى گلوى او را بفشار تا خفه شود. اگر کسى خلاف این دستور انجام دهد سر او را ببرند. در همسایگى مرد مسلمانى یکى از مغولان ساکن بود و با این مسلمان دشمنى داشت . چون مى دانست مسلمین گوسفند را ذبح مى کنند و هیچگاه گوشت حیوانى که خفه شده نمى خورند در جستجو بود که روزى مسلمان را در حال کشتن گوسفند ببیند تا شاید از این راه او را به هلاکت دهد. اتفاقا یک روز مسلمان گوسفندى را در میان خانه مى کشت . مغول از بالاى پشت بام مشاهده کرده فورا چند نفر از رفقاى خود را اطلاع داد. آنها نیز او را در آنحال دیدند. از بام به زیر آمده مسلمان را به کارد خون آلود و گوسفند کشته شده پیش چنگیز بردند. گفتند این مرد مخالف با فرمان شما کرده . چنگیز پرسید در کجا دیدید مى کشد. جواب دادند در میان خانه اش . پرسید شما مگر در خانه او بودید. مغول گفت ما از پشت بام ، خانه او را تماشا مى کردیم . چنگیز گفت دو مرتبه جریان را شرح دهید.تفصیل مشاهدات خود را شرح دادند. منظورش این بود که در حضور اهل مجلس کاملا اقرار نماید. آنگاه گفت این مرد فرمان مرا اجرا کرده زیرا دستور داده بودم کسى در معبر و کوچه یا خیابان این کار را نکند او هم آنجا نکرده . نفوذ حکم من از خدا که بیشتر نیست چه بسیار اشخاصى هستند که در پنهانى مرتکب معاصى مى شوند و بر آنها حدى نیست چون آشکار نبوده و کسى مطلع نشده ولى تو خلاف نموده اى که به خانه مردم و همسایه خویش نگاه کردى . دستور داد دژخیم سر او را از بدن جدا کند تا بعد از این کسى سر به خانه همسایه خویش نبرد(1)
.
آرى چه بى باک مردمند مسلمین امروز که هیچیک از حقوق اجتماعى را ملاحظه نکرده و نسبت به یکدیگر پیوسته در حال خیانتند. به خانه رفیق خود که مى روند چشم به ناموس او دارند و یا ملاحظه آداب و سنن دینى را ننموده به فکر هر گونه استفاده هاى نامشروعند. سر به کاشانه یکدیگر مى برند تا اسرار همسایه خود را فاش کنند مثل معروف است (خدا مى بیند و مى پوشد همسایه ندیده مى خروشد.) از اینرو در اسلام کسى که بدون اجازه چشم به خانه همسایه بیندازد اگر چشم یا سر او را با سنگ یا تیر بزنند دیه اى بر زننده نیست زیرا حق نداشته به آنجا نگاه کند.

1) خزینه ، ص 322

منبع : سایت یا مجیر

1- خزینه ، ص 322.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رفتار سمرة ابن جندب با همسایه اش

زراره از حضرت باقر (علیه السلام ) نقل مى کند که ایشان فرمودند سمرة ابن جندب درخت خرمائى در باغستان مردى از انصار داشت . خانه انصارى در ابتداى باغ بود و سمرة هرگاه مى خواست وارد باغ شود، بدون اجازه مى رفت کنار درخت خرمایش . انصارى تقاضا کرد هر وقت میل دارى داخل شوى اجازه بگیر. سمره به حرف او ترتیب اثرى نداد و بدون اجازه وارد مى گردید.انصارى شکایت به حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) برد و جریان را عرض کرد. ایشان از پى سمرة فرستادند او را از شکایت انصارى آگاه و دستور دادند هر وقت مى خواهى داخل شوى اذن بگیر. سمره امتناع ورزید. آنجناب فرمود در این صورت پس بفروش . با قیمت زیادى تقاضاى فروش کردند او راضى نمى شد، همین طور مرتب قیمت را بالا مى بردند و نمى پذیرفت تا اینکه فرمودند در مقابل این درخت درختى در بهشت برایت ضامن مى شوم . ابا کرد از واگذار کردن درخت . فقال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) للانصارى اذهب فاقلعها و ارم بها الیه فانه لاضرر و لاضرار فى الاسلام پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود برو درخت را بکن و بینداز پیشش در اسلام زیان نیست و زیان رساندن هم وجود ندارد

مکاسب قاعده نفى ضرر

1- مکاسب قاعده نفى ضرر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰